loading...
کلبه ی من

28

یه بنده ی خدا بازدید : 3 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

دیشب یه شب استثنایی بود دیشب حس کردم

خدا و تموم فرشته ها انگشت به دهن با چشای خیسشون به من و تو نگاه میکردن

شاید همه حسودیشون شد به خدا خیلی دوست دارم

بیشتر از اونچه که فکرشون میتونی بکنی تمام حرفات برام ارامشه

دیشب گریه هات دلمو چنگ زد بهم قول دادی دیگه کریه نکنی

ولی میدوم که پای قولت واینستادی چون شب منم با گریه بود .

دوس دارم برای همیشه کنارت باشم تا اخر عمرم  یادته قول دادم

که اگه یه موقع بهم عصبانی شده واسه زندگیمون واسه عشقمون کوتاه بیام؟

من مطمئنم تو هیج وقت بهم عصبانی نمیشی.من دنیا رو نمیخوام

من هیچی نمیخوام من میخوام فقط تو کنارم باشی محکم بغلت کنم

و زار زار گریه کنم.میخوام هر روز بهت خیره بشم .

دوس دارم یه جا قایمت کنم که هیشکی نبینتت.ولی تو بهم گفتی دستمو میگیری

و جلو همه فریاد میزنی که من مال تو شدم راستش بعضی روزا خیلی دلتنگت میشم.

یادته گفتی تو درستو بخون دکتر شو من کار میکنم حتی اگه دانشگاه ازاد باشه خرجشو میدم.

بهت قول میدم دکتر شم که تو بهم افتخار کنی

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سلام دوستای عزیزم.این وب حرفای دل منه امید وارم خوشتون بیاد.دوستای گلم برای دیدن مطالب قدیمی تر به ارشیو سایت مراجعه کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    مطالب قدیمی تر
    دوستای گلم برای دیدن مطالب قدیمی تر به ارشیو  سایت مراجعه کنید با کلیک بر روی 1392 مینونید مطالب قبلی منو ببینید.شرمنده

    آمار سایت
  • کل مطالب : 41
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 32
  • بازدید کلی : 83