از وقتی اوای باران رو دیدم هر بچه ای که تو خیابون یه چیزی میفروشه ازش میخرم
دلم خیلی میسوزه براشون خیلی کوچیکن ولی کارای بزرگی میکنن
تو سرمای زمستون توگرمای تابستون تو سیاهی شب
مجبورن کار کنن.ولی ادما ... نمیدونم چی بگم دلشون داره سنگی میشه
اصلا نمیفهمن این بچه ها چی میکشن
اخه مگه چی ازتون کم میشه اون بچه هارو یه ساندویچ و یه لباس گرم مهمون کنید
به خدا خیلی خوشحال میشن خیلی