loading...
کلبه ی من

12

یه بنده ی خدا بازدید : 0 شنبه 05 بهمن 1392 نظرات (0)

من یه خرگوش داشتم سفید کوچولو بود خیلی دوس داشتم ولی

یه روز که با دوستام رفته بودم پیک نیک رفت پشت علفا برنگشت

وقتی رفتم دنبالش دیدم رو زمین افتاده و مرده تنش هنوز گرم بود

خیلی ناراحت شدم و چن هفته افسردگی گرفتم .

دیشب یه گربه دیگه پیدا کردم

خیلی کوچولوئه اسمشو گذاشتم koneko به معنی گربه ی کوچولو

امید وارم با ملوس کنار بیادلبخند

10

یه بنده ی خدا بازدید : 0 شنبه 05 بهمن 1392 نظرات (0)

خدایا میشود باران ببارد این بغض به تنهایی از گلویم پایین نمیرودناراحت

خدایا باران که میبارد دلم هوایی میشود دلم اغوشت را میخواهد دلم نفس گرمت را میخواهد

دلم ... اه بیخیال خدا جون دله من همیشه میخواد و میخواد ولی تو که به این زودیا محل من نمیزاری

میخوام بهت نزدیک شم انقد نزدیک شم که برم تو دلت که دیگه منو یادت نره

خدایا نمیشه منو از همه بیشتر دوس داشته باشی؟منم قول میدم دختر خوبی بشم

البته تو این راه تنها نیستم یکی قراره کمکم کنه خودت مواظبش باش

خدایا من تازه یه سال میشه نماز خوندنو شروع کردم و خودتم میدونی چه مدلی نماز میخونم

خدایا کمکم کن


 

8

یه بنده ی خدا بازدید : 0 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (0)

از وقتی اوای باران رو دیدم هر بچه ای که تو خیابون یه چیزی میفروشه ازش میخرم

دلم خیلی میسوزه براشون خیلی کوچیکن ولی کارای بزرگی میکنن

تو سرمای زمستون توگرمای تابستون تو سیاهی شب

مجبورن کار کنن.ولی ادما ... نمیدونم چی بگم دلشون داره سنگی میشه

اصلا نمیفهمن این بچه ها چی میکشن

اخه مگه چی ازتون کم میشه اون بچه هارو یه ساندویچ و یه لباس گرم مهمون کنید

به خدا خیلی خوشحال میشن خیلی

6

یه بنده ی خدا بازدید : 0 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (0)

مامانم پسر دوسته.عاشق داداشمه ناخداگاه فقط قربون صدقه ی اون میره

منم داداشمو دوس دارم.بابام منو بیشتر دوس داره همیشه به من میگه نور چشم

مامانم میگه بلای جون  هههههههه .ولی من همه ی حرفاشو دوس دارم حتی وقتی با دمپایی میفته به جونم

میگم مادر من به خدا من بزرگ شدم عیبه منو نزن

میگه چشتم در میارم. ای قربونش بشم وقتی حرص میخوره دوس داشتنی میشه

5

یه بنده ی خدا بازدید : 0 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (0)

یه شب به نیت دعا برای مامانم دل زدم به دریا و رفتم مسجد

وارد مسجد که شدم رفتم صف اول نشستم

برای نماز جماعت.سوره ی یوسف رو که خیلی دوسش دارم با معنی میخوندم

اتفاقا هوا بارونی بود.یه هو یکی با دست از شونم زد و گفت

دختر جون اینجا جای نشستنه اخه

اینجا جای حاج خانوماس برو عقب بشین

گفتم خانوم مگه اینجا رو خریدن

گفت دختره ی چشم سفید با این لاک و ارایش نماز چرا میخونی برو کنار تا نماز بقیه باطل نشده

گفتم مگه من چی کار کردم مگه من نجسم؟

گفت فعلا برو عقب الان حاج خانوم میاد

اصلا تو وضو گرفتی با این ارایش؟

گفتم بله گرفتم مشکلی هس؟

گفت اهان ولی باطله

گفتم اونش به خودم مربوطه

گفت پاشو برو بیرون. مسجد جای ادمایی مثله تو نیست

دستمو گرفت و بلندم کرد

هولم داد بیرون بقیه هم هیچی نگفتن

حتی یه نفرم اعتراض نکرد

جا نمازیم موند تو مسجد

رفتم بیرون بارون میبارید برای اینکه مامان و بابام شک نکن

که چرا رفته بودم بیرون و به این زودی برگشتم نرفتم خونه

خواستم تو حیاط مسجد وایسم ولی اون خانوم از پشت پنجره چنان بهم نگاه کرد که ...

اومدم بیرون جلو مسجد وایسادم زیر بارون تا نماز تموم شد و رفتم خونه و از اون موقع دیگه مسجد نرفتم

4

یه بنده ی خدا بازدید : 0 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (0)

من شنیدم اسلام دین شادیه

راستش هنوز برام مبهمه

مردم ما عذاداری امام حسین و حضرت ابلفضلو عالی برگزار میکنن

ولی میلاد پیامبر کار خاصی نمیکنن

من پیامبرو خیلی دوس دارم

میلاد ایشون بهترین روز برای منه

برا بچه کوچیکا کادو میگیرم

راستش از مهمون اومدن و مهمونی رفتن خیلی خوشم میاد

معمولا روزای عید بی خبر میرم خونه فک و فامیل

راستش میدونم خوششون نمیاد بی خبر برم

ولی اینطوری کیفش بیشتره

تعداد صفحات : 5

درباره ما
سلام دوستای عزیزم.این وب حرفای دل منه امید وارم خوشتون بیاد.دوستای گلم برای دیدن مطالب قدیمی تر به ارشیو سایت مراجعه کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    مطالب قدیمی تر
    دوستای گلم برای دیدن مطالب قدیمی تر به ارشیو  سایت مراجعه کنید با کلیک بر روی 1392 مینونید مطالب قبلی منو ببینید.شرمنده

    آمار سایت
  • کل مطالب : 41
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 67